تنزیه انبیاء (قرآن)یکی از مصادیق تنزیهشوندگان که در آیات قرآن معرفی شدهاند، انبیاء هستند. ۱ - تنزیه از خیانتکاریمنزّه بودن پيامبران، از هرگونه خیانتکاری: «وما كانَ لِنَبِىّ ان يَغُلَّ ومَن يَغلُل يَأتِ بِما غَلَّ يَومَ القِيمَةِ ...؛ممكن نيست هيچ پيامبرى خيانت كند. و هر كس خيانت كند،روز رستاخیز، آنچه را در آن خيانت كرده، با خود به صحنه محشر مىآورد....» ۲ - تنزیه از شرکمبرّا بودن انبيا، از هرگونه شرک: ۱. «وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ • ؛ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ؛و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را؛ و همه را بر جهانیان برتری دادیم. این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی میکند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکی) که انجام دادهاند، نابود میگردد (و نتیجهای از آن نمیگیرند).» ۲. «وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللّهِ مِن شَيْءٍ ...؛من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم! برای ما شایسته نبود چیزی را همتای خدا قرار دهیم....» ۳. «قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ • وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛بگو: آیا به من دستور میدهید که غیر خدا را بپرستم ای جاهلان؟! به تو و همه پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرک شوی، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود!» ۳ - تنزیه از دعوت به پرستشانبيا، منزّه از دعوت مردم به پرستش خود: «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ ...؛برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدا، مرا پرستش کنید!....» ۴ - تنزیه از استبدادتنزيه پيامبران از استبداد و خودكامگى: «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ؛برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدا، مرا پرستش کنید! بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آنگونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!)» ۵ - تنزيه از ظلمرسولان الهی، مبرّا از هرگونه ظلم: «وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ • إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ و عصايت را بيفكن!- هنگامى كه موسی به آن نگاه كرد، ديد با سرعت همچون مارى به هر سو مىدود، (ترسيد و پشت كرد و گريخت)، و حتى به پشت سر خود نگاه نكرد- اى موسى! نترس، كه پيامبران در نزد من نمىترسند. مگر كسى كه ستم كرده؛ سپس بدى را به نيكى تبديل نموده، كه توبه او را مىپذيرم زيرا منم آمرزنده مهربان.» ۶ - تنزیه از تعالیم شرکآودمنزّه بودن پيامبران از تعالیم شركآلود: «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ ...؛برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدا، مرا پرستش کنید!....» ۷ - پانویس۸ - منبعفرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله «تنزیهشوندگان (انبیاء)» مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۲۹۰، برگرفته از مقاله «تنزیه انبیاء از ظلم». |